|
|
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
بخش کتاب وبگاه کانون فرهنگی تبلیغی مردمی طه
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)
با سلام و آرزوی موفقیت و توفیق روز افزون برای شما بینندگان محترم ؛ وبگاه کانون فرهنگی تبلیغی مردمی طه در آستانه فرا رسیدن ماه عزا و ماتم ، محرم الحرام ، برای شما عزیزان فایل PDF شعر زیبا و ماندگار محتشم کاشانی (باز این چه شورش است که در خلق عالم است...) را برای دانلود آماده نموده است. از همه ی شما بینندگان در این ماه بزرگ، التماس دعا داریم.
برای دانلود فایل به ادامه مطلب مراجعه نمایید...
:: موضوعات مرتبط:
شعر و ادب ,
متنوع ,
کــتاب ,
دانلود کتاب ,
امام حسین(ع) ,
,
:: برچسبها:
متن کامل شعر محتشم کاشانی ,
متن کامل شعر محتشم کاشانی در وصف محرم ,
باز این چه شورش است ,
باز این چه شورش است که در خلق عالم است ,
وبگاه کانون فرهنگی تبلیغی مردمی طه ,
کانون طه ,
دانلود ,
مذهبی ,
دانلود مذهبی ,
موزیک ,
تواشیح ,
کانون ,
طه ,
:: بازدید از این مطلب : 8625
تاریخ انتشار : شنبه 4 آبان 1391 |
نظرات ()
|
|
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
یا علی
از بیابان بوی گندم مانده است/عشق روی دست مردم مانده است
آسمان بازیچه ی طوفان ماست/ابر نعش آه سرگردان ماست....
باز هم یک روز طوفان می شود/هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیزان تا غدیر/باده ها می نوشم از جوشن کبیر
آب زمزم در دل صحرا خوش است/باده نوشی از کف مولا خوش است
براي مشاهده كامل متن به ادامه مطلب برويد...
:: موضوعات مرتبط:
شعر و ادب ,
متنوع ,
,
:: برچسبها:
وبگاه كانون فرهنگي تبليغي مردمي طه ,
كانون طه ,
مرجع ,
مطالب مذهبي ,
طه ,
فرهنگي ,
تبليغي ,
مردمي ,
طه ,
مهدويت ,
عفاف ,
حجاب ,
اخبار ,
احكام ,
شعر و ادب ,
كتاب ,
معرفي كتاب ,
بهداشت ,
موبايل ,
كد ,
آوا ,
تحقيقات ,
مقالات ,
tahacenter ,
,
:: بازدید از این مطلب : 4719
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 شهريور 1392 |
نظرات ()
|
|
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
اگه خوشت اومد و دلت خدایی شد منم دعا کن و نظر بذار
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایه ی دیوار بگشایی لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرفتر عمارتهای مرمرین بینی و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت. خداوندا تو مسئولی. خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است، چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.
و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟! آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را این منم پروردگار مهربانت خالقت اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی به پیش آور دو دست خالی خود را با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟ بگو جز من کس دیگر نمیفهمد به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمان قسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات آوردم قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد.
************************
:: موضوعات مرتبط:
شعر و ادب ,
متنوع ,
,
:: برچسبها:
وبگاه كانون فرهنگي تبليغي مردمي طه،كانون طه،مرجع،مطالب مذهبي،طه،فرهنگي،تبليغي،مردمي،طه،مهدويت،عفاف،حجاب،اخبار،احكام،شعر و ادب،كتاب،معرفي كتاب،بهداشت،موبايل،كد،آوا،تحقيقات،مقالات،tahacenter،گلایه دكتر شریعتی از خدا و جواب سهراب سپهری، ,
:: بازدید از این مطلب : 3651
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 شهريور 1392 |
نظرات ()
|
|
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن
زلف خود از روسری بیرون مریز در مسیر چشم ها افسون مریز
یاد کن از آتش روز معاد جلوه ی گیسو مده در دست باد
خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاش تر گویم عروسک نیستی
خواهرم،این لباس تنگ چیست؟ پوشش چسبان و رنگارنگ چیست؟
خواهرم،اینقدر تن نازی مکن با اصول شرع لج بازی مکن
خواهرم ای عاشق دین مبین یک نظر ازواج پیغمبر ببین
:: موضوعات مرتبط:
عفاف و حجاب ,
درباره عفاف و حجاب ,
شعر و ادب ,
متنوع ,
,
:: بازدید از این مطلب : 3338
تاریخ انتشار : شنبه 28 بهمن 1391 |
نظرات ()
|
|
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
حالا چرا
آمدي، جانم به قربانت ولي حالا چرا بي وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشدارويي و بعد از مرگ سهراب آمدي سنگدل اين زودتر مي خـواستي، حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فرداي تو نيست من که يک امروز مهمان توام، فردا چرا
نـازنينا ما بـه ناز تو جواني داده ايم ديگر اکنون با جوانان ناز کن، با ما چرا
وه که با اين عمرهاي کوته بي اعتبار اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چرا
شورفرهادم به پرسش سر بزير افکنده بود اي ـب شيرين جواب تلخ سربالا چرا
اي شب هجران که يکدم در تو چشم من نخفت اين قدر با بخت خواب آلود من، لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پريشان مي کند در شگفتم من نمي پاشد ز هم دنيا چرا
در خزان هجر گل اي بلبل طبع حزين خامُشي شرط وفـاداري بود، غوغا چرا
شهريارا بي حبيب خود نمي کردي سفر اين سفر راه قيامت مي روي، تنها چرا
:: موضوعات مرتبط:
شعر و ادب ,
متنوع ,
,
:: بازدید از این مطلب : 3195
تاریخ انتشار : جمعه 13 بهمن 1391 |
نظرات ()
|
|
|
|
|