خداوندا! با تدبیر خود از تدبیرهای ناقصم بی نیازم فرما و از اختیار خود بهره مندم بساز. نیایش امام حسین علیه السلام در صحرای عرفات/آخرین بروزرسانی وبگاه:تابستان 1400
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان

شعری که آیت الله بهجت زمزمه می کردند

اين همه لاف زن و مدعي اهل ظهور
پس چرا يار نيامد که نثارش باشيم
سالها منتظر سيصدو اندي مرد است
آنقدر مرد نبوديم که يارش باشيم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهيد
به گمانم که بنا نيست کنارش باشيم



:: موضوعات مرتبط: احادیث , توصیه های علما و بزرگان , مهدویت , ,
:: برچسب‌ها: شعری که آیت الله بهجت زمزمه می کردند , شعر , اين همه لاف زن و مدعي اهل ظهور , سخنی حکیمانه از ایت الله بهجت(ره) , سخنان حکیمانه , سخن بزرگان , زندگی , هدف زندگی , هدف در دنیا , یخ فروش , حکایت زندگی ما , قیمت , قیمت انسان , قیمت زندگی , کانون فرهنگی طه ,
:: بازدید از این مطلب : 2052
تاریخ انتشار : جمعه 16 آبان 1393 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان

♥•٠
مردی داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید.

به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم می‌زد داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.

سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند.

مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند.

مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند.

مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد.

خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
خواب ناراحت‌کننده‌ای بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
...

 

برای مشاهده کامل متن به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 



:: موضوعات مرتبط: حكايات پند آموز , اخلاق و عرفان اسلامی , اخلاق کاربردی , ,
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه , روایت , خدا , انسان باشیم , سخنان حکیمانه , سخن بزرگان , زندگی , هدف زندگی , هدف در دنیا , یخ فروش , حکایت زندگی ما , قیمت , قیمت انسان , قیمت زندگی , کانون فرهنگی طه ,
:: بازدید از این مطلب : 1771
تاریخ انتشار : پنج شنبه 24 مهر 1393 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان

مرحوم دولابی:
♥•٠·˙
وقتی می‌خواهید از منزل خارج شوید اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید، وقتی هم خواستید وارد خانه شوید بیرون در استغفار کنید و صلوات بفرستید و هر ناراحتی که دارید بیرون بگذارید و با روی خوش داخل شوید تا اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند. کمال زن و مرد در این است.

شرط زندگی و معاشرت را دعوا نکردن قرار دهید، یگانگی و الفت مبدأ همه خوبی‌هاست.

قرآن در مورد ازدواج می‌فرماید: «لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا»؛♡❤ تا در نزد همسرتان آرامش و سکون بیابید. مقصود، سکون و آرامش دل است و این وقتی عملی می‌شود که ایمان وجود داشته باشد.



:: موضوعات مرتبط: حدیث زندگی , ازدواج و همسرداری , ,
:: برچسب‌ها: شرط زندگی و معاشرت را دعوا نکردن قرار دهید , سخنان حکیمانه , سخن بزرگان , زندگی , هدف زندگی , هدف در دنیا , یخ فروش , حکایت زندگی ما , قیمت , قیمت انسان , قیمت زندگی , کانون فرهنگی طه ,
:: بازدید از این مطلب : 1593
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 مهر 1393 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 مهر 1393 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
تاریخ انتشار : دو شنبه 3 شهريور 1393 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان

"من یتوكل علی الله فهو حسبه " طلاق / ٣

بیاییم به خدایی خدا اعتماد كنیم ...


♥•٠·



:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های جذاب و آموزنده , ,
:: برچسب‌ها: توکل , توکل بر خدا , زندگی , دستان توانمند خالق , چراغ , هدایتگر راه , راه سعادت و خوشبختی در زندگی , کانون فرهنگی تبلیغی مردمی طه ,
:: بازدید از این مطلب : 1862
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 مرداد 1393 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 مرداد 1393 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان


جنگ و زن : پدر دستش رو كذاشت رو شونه پسرش و پرسيد.تو قويتري يا من؟

پسر كفت:من
پدر با كمي دلشكستكي دوباره پرسيد:تو قويتري يا من؟
بسر كفت:من
پدر با دلي گرفته به ياد زحماتي كه كشيده بود دستش رو از شونه پسرش برداشت دو قدم دورتر شد و پرسيد:تو قويتري يا من؟
پسر اينبار جواب داد...شما

پدر با تعجب كفت چرا نظرت عوض شد پسرم؟

پسر جواب داد:(وقتي دستت رو شونه ام بود فكر مي كردم دنيا پشتمه)

پدر عزیزم روزت مبارک ...



:: موضوعات مرتبط: دلنوشته های جذاب و آموزنده , ,
:: برچسب‌ها: پدر و پسر , دنیا , زندگی , متن زیبا برای تبریک روز پدر , فرزند ,
:: بازدید از این مطلب : 2384
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 ارديبهشت 1393 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 166 صفحه بعد

براي دانلود کليک کنيد
محتواي اين وبلاگ منطبق بر قوانين جمهوري اسلامي ايران مي باشد. اين وبگاه در سايت ساماندهي پايگاه هاي اينترنتي وزارت ارشاد ثبت شده است. اکثر مطالب وبلاگ داراي منبع از کتب اسلامي و يا سايت هاي ارزشي و مفيد ديني است و کپي برداري از مطالب وبگاه فقط با ذکر منبع بلا مانع است