امام خمینی از این بانو پنج بار خواستگاری کرد تا سرانجام پاسخ بله را گرفت.
ماجرا از روزی شروع شد که یکی از دوستان صمیمی امام خمینی به ایشان گفتن که چرا ازدواج نمیکند ؟
امام فرمود کسی را که به چشمم بیاید تا کنون نیافته ام. نمی خواهم از خمین هم همسر بگیرم . حاج لواسانی دختر آقای ثقفی (یعنی خانم خدیجه ثقفی) را پیشنهاد میکند. این بانو که به سه زبان زنده دنیا صحبت می کرد و بسیار با فهم و کمالات بود پس از ۱۰ ماه که در این مدت امام ۵ بار به خواستگاری رفته بودند بله را گفت.
دلیل نه گفتن او در این مدت این بود که چون امام طلبه بود می ترسید خشک مذهب باشد و وضع مالی مناسبی نداشته باشد، میترسید مجبور شود برای سکونت از تهران به قم برود. اما همه اینها پس از ۱۰ ماه و به واسطه یک خواب تمام میشود.قدس ایران ثقفی در خواب میبیند در اتاقی سه سید نورانی نشستهاند، از پیرزنی در مورد آنها میپرسد و پاسخ میشنود که حضرت محمد(ص)، حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) هستند. پیرزن میگوید: تو از آنها بدت میآید؟! قدس ایران پاسخ میدهد: « اینها ائمه (ع) من هستند، خیلی هم دوستشان دارم.»این خواب را برای خدمتکار منزل تعریف میکند و تعبیرش را میشنود که چون تو این سید را رد میکنی این خواب را دیدهای. همین خواب کافی بود تا او به سید روح الله خمینی (ره) پاسخ مثبت بدهد و به خانه بختی برود که عشق در آن موج میزد.
منبع: جنگ و زن
:: موضوعات مرتبط:
حدیث زندگی ,
خانواده و سبک زندگی ,
دهه فجر ,
حكايات پند آموز ,
ازدواج و همسرداری ,
همسرداری از دیدگاه رهبری ,
,
:: برچسبها:
همسر امام خمینی ,
خواستگاری امام خمینی ,
خدیجه ثقفی ,
خمین ,
زندگی طلبگی ,
خاطرات همسر امام خمینی ,
ماجرای خاستگاری امام خمینی ,
:: بازدید از این مطلب : 2091