زماني که در دريايي توفان زده مسافر پريشان و هراسيده يک اقيانوس پيما، سراسيمه نزد ناخداي کشتي رفت و پرسيد: «اين توفان خيلي خطرناک است؟» او پاسخ داد: «بانوي من به اندازه اي خطرناک است که تنها دعا کردن مي تواند ما را نجات دهد.»
زن نفس نفس زنان گفت: «خداوند! آيا کار به آن جا رسيده است؟» حقيقت شگفت انگيز دعا آن است که بيش تر مردم از آن مي ترسند. آنان ترجيح مي دهند در توفان زندگي فروروند، اما با دعا کردن از آن نجات نيابند. چرا؟
به احتمال زياد به دليل ناآگاهي مطلق شان از شگفت انگيزترين نيروي جهان
دعا آنچنان نيروي شگفت انگيزي است که چون مورد توجه تان واقع شود، ديگر رهايش نمي کنيد. به دليل جذابيت، درک مفهوم دعا آسان تر از آموزش دادن آن است. زماني که اين قدرت را در چنگ بگيريد، به فشاري يکنواخت تبديل مي شود که خواستار توجه و اظهار شدن در زندگي تان است.
ممکن است حتي احساس کنيد که به دعا کردن اعتياد» پيدا کرده ايد، زيرا درخواهيد يافت که براي توفيق واقعي به آن نياز داريد. دعا کردن مي تواند بيش از هر عامل ديگري موجب تقويت، تعالي و احياتان شود. دعا کردن شما را آرام، راضي و شکوفا مي کند حال آن که هيچ چيز ديگري چنين قدرتي ندارد.
حقيقت شگفت انگيز دعا کردن آن است که شما به منزله موجودي روحاني هستيد که به سيماي خداوند و کمي پايين تر از فرشتگان خلق شده ايد، پس از قدرت هاي پوياي درون تان بهره منديد! با شکوفا کردن اين قدرت هاي دعايي مي توانيد ذهن و جسم تان را احيا کنيد، التهاب هاي زندگي روزمره را فرونشانيد و حتي ممکن است با نيکويي هاي دور از انتظار، زندگي تان را کاملا تغيير دهيد.
ديگر حقيقت شگفت انگيز دعا کردن آن است که هيچ پيچيدگي و ابهامي ندارد. شما مي توانيد با شيوه هايي آسان قدرت دعا کردن را در اختيار بگيريد و از آن لذت ببريد. در حقيقت راه هاي بسيار زيادي براي دعا کردن وجود دارند، بيش از آنچه که هميشه ممکن مي پنداشتيد و هر کدام شان از سروز و شعف سرشارند.
واژه «پويا» و «ديناميت» از يک ريشه اند. آنچه که پوياست قدرتمند، مجبور کننده و سرشار از انرژي است و به تغييراتي منتهي مي شود. آنچه که پوياست مي خواهد شما را از آن تنگنا برهاند!
«قانون» اصلي است که کارايي دارد. واژه قانون همچنين به مفهوم ميل و تمنايي است براي فرمان دادن در زندگي. واژه دعا نيز به معني ارتباط با خداوند و نيکويي اش است.
بدين ترتيب قوانين پوياي دعا کردن، اصول پويايي هستند که کارايي دارند؟ آن ها قوانين ذهن و روح اند که قدرتمند، مجبور کننده و سرشار از انرژي اند و پيشرفت عظيمي را در زندگي تان به وجود مي آورند زيرا در ايجاد ارتباط با خداوند و نيکويي اش کمک تان مي کنند. افزون بر آن، اين قوانين بيش از آنچه که مردم درک مي کنند قابل دسترسي و قابل اجرايند. امرسون پا را فراتر نهاد و گفت: ما پيشاپيش «در محاصره» قوانيني هستيم که خود اجرايند! او در نوشته اش در باب قوانين معنوي تصريح مي کند:
درس را با اين نيت آموزش مي دهند ... که زندگي مان آسان تر و ساده تر از آنچه شود که بنايش مي کنيم؛ که جهان جايگاهي خرم تر از آنچه شود که هست؛ که هيچ نيازي به کشمکش، اضطراب و نوميدي، به مشت کردن دست ها و فشردن دندان ها نباشد و به ما بياموزند که خودمان شرارت هاي مان را تحريف مي کنيم. ما در خوش بيني طبيعت دخالت مي کنيم ... ما در انحصار قوانيني هستيم که خود را اجرا مي کنند!
چه شگفت انگيز است که آگاه باشيم و بدانيم که نيکويي، بدون سعي و تلاش به زندگي مان گام مي نهند- که ما با اين قوانين قدرتمند ذهن و روح تماس ايجاد مي کنيم و اين قوانين مي توانند خودشان را اجرا کنند.
منبع:http://www.mazhabi.ir
:: بازدید از این مطلب : 3361